نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 

پسر خوش تيپ و زيبايي بود که دل هر دختري را مي برد.من از او خيلي شنيده بودم.

هم از نجابتش هم از زيباييش,آن روز در راه بر گشت از دبيرستان وقتي در ايستکاه

اتوبوس منتظر اتوبوس بوديم او هم آمد.دوستانم با ديدن او همه شروع به پچ پچ کردند

دوستم سرش را چسبانده بود در گوشم و مدام از او مي گفت.ببين چه چشمايي داره؟

خداييش همه چي تمومه!هيکلش هم ورزشکاريه!خيلي خودم را نگه داشتم تا به او

توجه نکنم,اما يک آن نگاهم چرخيد و به نگاهش گره خورد.از شرم زود نگاهم را دزديدم

و در دلم استغفار کردم.دوستم اما مدام زمزمه مي کرد و بي پروا او را زير نظر گرفته بود

.وقتي به خانه برگشتم وضو گرفتم و نماز خواندم

تا نگاه پر جاذبه او را فراموش کنم.

سال بعد با ناباوري به خواستگاريم آمد.

کسي که نظر به نامحرم را از خوف خدا ترک کند,خداوند به او ايماني عطا مي کند

که شيريني آن را در قلبش مي يابد.(پيامبر اکرم(ص))