سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستان جالب ارزش یکبار خواندن دارد.... 


بشنو از من داستانِ ( خَر فروش )


پند و اندرزى بگیر با فکر و هوش

بود درویشى ضعیف و مستمند


مر او را بود کره الاغى ( کمند )

صبحگاهى رفت بازار با خروش


خَر خویش را بُرده از برِ فروش


ناله میکرد، هى میگفت؛ خَر بخر


دُلدُل است تیز و جوان و کره خَر


از قضا میگذشت پادشاه با وزیر


تا شنید این گفته از درویشِ پیر


نزد درویش آمد و گفتا؛ به چند


کره اى ( دُلدُل ) مرا آمد پسند


گفت درویش باشدش پنجاه هزار


نقد و نقدانه روى ( پالان ) گذار

شاه برآشفت گفت؛ اى مرد کهن


از کمالاتش بگو یک چند سخن

گفت؛ هر کس روى آن بالا شود

پیش چشمش مکه هویدا شود

شاه گفتا؛ گر حقیقت بود همین


مر تو را خواهم بداد دوچند ازین

گر دروغ ثابت نمودم، واى دریغ


گردن از تو باشد، از من دم تیغ

بر وزیرش حکم فرمود در زمان 


زود بپر بر پشت دُلدُلِ جوان

گفت درویش؛هر کى را باشد گناه


( مکه ) را هـرگز نه بیند در نگاه


آن وزیر چابک پرید بر پشت خر


لیک (مکه) را ندید با چشم سر

گفت در دل؛ راستگویم خام شوم

( مفتضح )و ضایع و بد نام شوم

ناگهان فریاد کرد؛ "سلطان من"


ماشاءالله، سبحان الله جان من


مکه را دیدم، مدینه همچنان


منزه و پاک از گناهم در جهان


این سخن را از وزیر چون شاه شنید


بر زمین افگند او را، بالا پرید.......! شاهء عالمتاب سوار بر پشت خر


لیک از ( مکه ) ندیدش هـیچ اثر


از براى حفظِ ( شأنِ ) پادشاه


آنکه بایست بود مبراء از گناه


هـر دو دست بالا سوى آسمان نمود


اشک جارى از دو چشم گریان نمود


گفت؛ مولایى منى جانم فدا


واه، چه زیبا قدرتى دارى بجا


این چه حیوانى مقدس یافته ام


دُم آن را با ( سبیل ام ) بافته ام


چون وزیر نسبت به من دارد گناه


دیده گانش پرده اى دارد سیاه


از گناه پاکم، اصیل و نیک سرشت


گر وزیر دید مکه من دیدم بهـشت


تا هنوز پاهین نشد شاهء جهـان


سجده کردند کره خر را مردمان


آن یکى موى ز دم اش مى برید


وان دگر بینى و گوشش مى چورید


هر کى او میل ( تبرک) داشته بود


توته اى سرگین ز خر برداشته بود


در اخیر با حکم شاه پالان و جُل


( موزیم ) بردند با ساز و دُهـل


خر به شان و شوکتِ والا رسید


تا که روز ( مرگ ) آن فرا رسید


خر بمرد، با دبدبه (مدفون) شد


در عزایش چشم مردم خون شد


سالها بگذشت و ( آرامگاهء ) خر


رفته رفته شد وسیع تا نصف شهر


یک طرف کور ها و گنگ ها دسته اند


یک طرف شل ها به زنجیر بسته اند


هر کى دارد درد دندان یا کمر


چارهء دردش همى خواهد ز خر


گفت نوشادر تا احمق در جهان


زنده باشد، در نمانند مفلسان"


جملات_الهام_بخش_برای_زندگی


خوشبخت ترین آدم ها کسانی هستند که به خوشبختی دیگران حسادت نمی کنند... و زندگی خودشان را باهیچ کس مقایسه نمی کنند...


مدارا بالاترین درجه ی قدرت... و میل به انتقام اولین نشانه ی ضعف است...


مواظب کلماتی که در صحبت استفاده میکنید باشید... شاید شما را ببخشند اما... هرگز فراموش نمی کنند...


سکه ها همیشه صدا دارند... اما اسکناس ها بی صدا...


پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا می رود... بیشتر آرام و بی صدا باشید...


به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید...!!


زیرا این ها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنان هستید

جوانی موبایلش را که کنار قران گذاشته بود یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قران سوالی ازموبایل میکنه " 

* چرا اینجا انداختنت ؟

موبایل:این اولین بار است که منو فراموش میکنه

 

قرآن : ولی من که همیشه فراموش میکنه

 

موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم ،اونم با من

 

قرآن:منم همیشه بااون حرف میزنم ولی ان نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه *

 

موبایل:آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم..

 

قرآن:منهم پیام و بشارتهای دارم و وعده های زیبا دادم ولی فراموشم میکنند*

 

موبایل:از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضررباز هم منو ترک نمیکنه..

 

قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ،از من دوری میکن

 

موبایل:از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکن

 

قرآن:من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه..

 

 دراین بین صدای پا ی جوان امد که " موبایلم یادم رفته "

 

موبایل: با اجازه شما ،اومد منو ببره،من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه....

 

 "" منهم قیامت به خدایم شکایت میکنم وعرضه میدارم "یارب ان قومی اتخذو هذا القران مهجورا "

 

ای مسلمانان والله قرآن مهجور مانده... در نشر این پیام کوشا باشید..

 

ان شاءالله دلهای هممون به نور قرآن منور باشه 

 

اگر این پیام در دل شما تاثیر گذاشت به بهترین دوستاتون هم بفرستین

 

 

 برای صدقه دادن

 

توی جیبمان به دنبال کمترین

 

مبلغ میگردیم ...

 

ولی از خداوند بالاترین درجه ی

 

 نعمتها را میخواهیم...

 

چه ناچیز می بخشیم ...

 

و چه بزرگ تمنا می کنیم ...

 

امام علی (ع):

 

"هرگاه تهی دست شدید،

 

با صدقه دادن با خدا تجارت کنید"

 

روسیاه هستیم 

 

دستانمان خالی هست 

 

اما به رحمت ولطف وکرمت امیدوارهستیم

 

یااالله

 مارا

 وپدران ومادران وهمسروفرزندان 

 

وبرادران وخواهران واهل وخویشان 

 

ودوستان ما 

 

 و عزیزانی که میخوانند 

 

ازاهل بهشت فردوس قراربده

 

بازم سری میزنیم به بهشت تا ببینیم چه خبره

 

نوری که می درخشد..

 

کاخهای برافراشته شده..

 

لذتهای پایان ناپذیر..

 

خوشی های تمام نشدنی..

 

شانه هایتان ازطلاست..

 

حوران بهشتی..

 

که آب دهانشان دریا راشیرین میکند..

 

وزنهای مومنه و پرهیزگار در این دنیا ازآنهاهفتاد برابر زیباترهستند..

 

سبحان الله

 

خواهران بزرگوار آیا

 

شما هم جزء زنان مؤمنه هستید؟

 

حتما هستید شک ندارم

 

 زنهای مؤمنه

 

هرگز پیر نمیشوند..

 

همیشه باکره هستند..

 

بسوی هیچ مردی جز شوهرشان نگاه نمیکنند 

 






موضوعات مرتبط:
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 98/5/27 توسط  دخت قشمی


شمارنده

دریآفت کد بـالآبـر حجاب





تمامی حقوق این وبلاگ برای حرف خواهرانه . دخترونه . مهربانی . دوستی . الله بامن است . حجاب محفوظ است .