نامه ای به پدر و مادرها??
نوشته : دکتر حسّان شمسی باشا
ترجمه: خالد ایوبی نیا
روزی خانم معلمی از دانش آموزانش در مدرسهای ابتدایی خواست انشایی بنویسند که در آن هر چه دلشان میخواهد از خداوند درخواست کنند..دانش آموزان انشای خود را نوشتند و به خانم
معلم تحویل دادند، خانم معلم بعد از بازگشت به خانه مشغول خواندن انشای دانش آموزانش بود … انشای یکی از دانشآموزان، احساسات خانم معلم را تحریک و سبب سرازیر شدن اشک از
چشمانش گردید..همزمان با گریهی خانم معلم شوهرش وارد خانه شد.. پرسید: عزیزم! چرا گریه میکنی؟.گفت: موضوع انشای یکی از دانش آموزان… بگیر خودت بخوان!شوهرِ خانم معلم
شروع به خواندن انشای آن دانشآموز کرد که نوشته بود:پرورگارا! امشب از تو درخواست بسیار ویژه دارم ! مرا به یک تلویزیون تبدیل کن!..خانوادهام در اطرفم حلقه زنند.. و سخنم را جدی بگیرند
!..و من محل توجه ایشان باشم… بدون قطع کردن سخنانم یا توجیه سؤالهایی، به من گوش فرا گیرند!میخواهم توجهی که به تلویزیون میشود حتی هنگامیکه کار نمیکند، را به دست
آورم.میخواهم هنگامیکه پدرم از سر کار بر میگردد حتی هنگامیکه خسته است، همراهم باشد..میخواهم مادرم حتی هنگامیکه اندوهگین و محزون است باز هم به من علاقه نشان
دهد!..میخواهم برادران و خواهرانم برای به دست آوردنم با یکدیگر جر و بحث کنند..میخواهم احساس کنم خانوادهام همه کارها را در گوشهای رها میکنند تا بخشی از وقتشان را در کنار
من سپری کنند.ودر پایان هرچند آخرین خواستهام نیست.. الهی! از تو میخواهم مرا به گونهای قرار دهی که بتوانم آنان را خوشبخت کنم و سبب رفاه و آسایش همه شوم..ای پروردگار!
چیزهای زیادی از تو نمیخواهم…تنها از تو می خواهم که مانند یک تلویزیون باشم.شوهرِ خانم معلم انشای کودک را تا پایان خواند و گفت: الهی! این کودک چقدر فقیر است و پدر و مادرش
چقدر بد هستند!خانم معلم باز هم گریه کرد و گفت : این انشا را فرزند ما نوشته است!…¤ دوستان و بزرگوارانم! فرزندانتان را بر اساس محبت تربیت کنید نه تنبیه و بازخواست….با فرزندانتان
مهربان باشید… با آنان گفتگو کنید.. با آنان شوخی کنید.. احساسات آنان را درک کنید..به خاطر خوشحالی آنان اظهار خوشحالی و شادمانی کنید و بخاطر غم و اندوهشان غمگین و ناراحت
شوید.احوال تک تک آنان را جویا شوید.. به دور از چشمانشان مراقب رفتار آنان باشید… زیرا این روش شما را برشناخت آنچه در دل دارند و آنچه در نفسشان پنهان است کمک میکند..زیاد
بچهها را تهدید و تنبیه نکنید… بلکه به روش تشویق پناه برید..و به فرزندانتان با تنبیه و گاهی دادن پاداش و جایزه، تنوع ببخشید.با زبانی که برایشان قابل فهم بوده و با آن آشنا باشند حرف
بزنید.سبب شادمانی و خوشحالی آنان شوید و بر تسلی خاطر آنان با چیزهای مباح حریص باشید.. در این امر پاداشی بزرگ در پیش به دست خواهید آورد.
آن لحظه های شادمانی و خوشحالی را غنیمت بشمارید تا اینکه هرگونه که میخواهید و دوست دارید آنان را توجید کنید و هر گونه افکار ارزشمندی را میخواهید در وجودشان به وجود آورید