سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضرر و زیان های حسادت 


?? حسادت با انسان چه می کند؟! ??



1_انسان را نسبت به واقعیت ها کر و کور میکند.

? انسان را دشمن انسان و انسانیت می گرداند.

2_ انسان را وادار به غیبت می کند.

3_ انسان را مجبور به تهمت زدن به دیگران می کند.

4_ ازانسان یک دروغگو می سازد.

5_ انسان را از درون می سوزاند و نابود می کند.

6_ انسان را وادار به جنایت می کند.

7_ به جامعه ضرر میرساند.

8_ باعث غم و اندوه فرد می شود.

9_ باعث ناشکری می شود.

10_ باعث از دست دادن دوستان می شود.

11_ باعث اضافه شدن دشمنان می شود.

12_ باعث از دست دادن خانواده و اقوام می گردد.

13_ باعث رضامندی و خشنودی شیطان می گردد.

14_ باعث خشم الله متعال می گردد.


به خاطراین همه مضرات است که الله مهربان در سوره فلق می فرماید: 


(وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ) 

یعنی : و از شر حسود  

زمانی که حسادت می ورزد 

(به الله متعال پناه ببرید)




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/9/18 توسط  دخت قشمی

پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- فرمود: 

هرگز چیزی از (کارهای) خوب و نیک را کوچک نشمار،

 اگر که برادر (مسلمانت) را با لبخند ملاقات کنی

خـــدایـــا

در هجومِ سختیها 

و ناملایمتـیـها 

تنــــها تو را 

تکـــیه گـــاهِ 

خودم میبینمُ 

خودت پناهم بده


گناهان بسیار، میان ما و لذت عبادت فاصله ایجاد کرده است، مانند بیماری که عسل برای وی تلخ است، در حالی که عیب در عسل نیست؛ بلکه عیب در تلخی مزاج اوست!

 پروردگارا

آزادم کن از حلقه تنگ روزگار

وکم کن از من هر غم و اندوه و فشارى را

و کفایت کن مرا از هر چه طاقتش را ندارم

و یاریم کن بر آنچه طاقتش را دارم...

آمین

 شجاعت در قدرت بدن نیست 


 چه بسا فردی وجود داشته باشد که بدنی قوی داشته باشد

اما قلبی ضعیف داشته باشد.ایمان وی قوی نباشد،

پس شجاعت در قوت قلب و ثبات قلب بر آن است

 تقوا چیست؟ 

شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن

عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ 

شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم

عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است

از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!

خــــــدا را در کنار دلت احساس کن

به او توکل کن و قدمهایت رامحکم بردار.

چرا که وقتی " ایمان" شکست بخورد " ترس " جایگزین خواهد شد.

دلتون سرشار از ایمـــان به خــــدا

چه زیباست 

زندگی کردن با امید

نه امید به خود؛

که غرور است

نه امید به دیگران؛ 

که تباهی است

بلکه امید به خدا

که خوشبختی است

ندای قبـــــــر*


 اگرازمن خبرداری،

چه اسباب سفرداری

منم تاریک ویرانه،

،که جایت است دراین خانه

نباشد بالشی برسر،

بزارند سنگ زیرسر 

نکیرت گوید ومنکر

خدایت کیست وپیغمبر

بدن زیرزمین مرده،،

ومال را وارثان خورده

رهایی میکنی دنیا

به گورت میروی تنها??        

 برای این چنین روزی 

،،پشیمانی خوری سوزی

گرخواهی نجات یابی،

،رضای اوبکن کاری

خدایاخودت رحم کن*


از آدمها بگذر!

دلت را بزرگ تر کن...

ناراحت این نباش،

که چرا جاده ی رفاقت با تو همیشه یکطرفه است...

شاد باش که چیزی کم نگذاشته ای...

و بدهکار خودت،

رفاقتت و خدایت نیستی...

وجدانت که آسوده باشد کفایت میکند..

 داستان کوتاه پند آموز

شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت:“گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت…”*

همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:

“قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا 

حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟

”گفت: “کدام سه صافی؟”

اول از میان صافی واقعیت.

  *آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟*

*گفت: “نه… من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.”*

سری تکان داد و گفت:“پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. 

 یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‌ام می‌شود.”

گفت: “دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.”

 بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. 

 *آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟* 

نه، به هیچ وجه!

همسایه گفت: 

 *“پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.”*?

«بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.

باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم»

 *بر اساس شنیدهاتون مردم رو قضاوت نکنی

الهے ...!

در پیشگاه تو ایستاده ام،با کوله بارےازگناه که بردوشم سنگینے میکند

اما بازهم دست هایم را تنها وتنها به سوے تو بلند کرده ام،

آگاهم که در بندگے ات کوتاهے نموده و در فرمانبرے ات سستے کرده ام

مرا مشمول رحمتت بگردان...

اے مهربان ترین مهربانان وازگناهان واشتباهاتم درگذر وقلم عفو برانها بکش

اللهم_امین


هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی


آن از کوچکی قلب توست،


نه بزرگی اشتباه !

یک آدم شادکسی نیست

که هیچ‌گونه نگرانی نداشته باشه

یک آدم شاد،کسی است 

♥که نگرانی دارد، 

ولی نمی‌گذارد...

نگرانی‌ها او را شکست دهند

 تلنگر

گله نکن...

ناشکری نکن ...

خدا حکمت همه کارها 

را میدونه

فقط مرتب بهش بگو :

 ای که مرا خوانده‌ای،

 راه نشانم بده

*اگر روزے* 


 *به کسی محبت کردید* 


 *باور داشته باشید* 


 *هرگز نخواهد توانست از یاد ببرد* 


 *ماندگارترین اثر هنری انسان!!* 


*محبت است*

گر درد دهد به ما و گر راحت دوست

از دوست هر آنچیز که آید نیکوست

ما را نبود نظر به خوبی و بدی

مقصود رضای او خشنودی اوست

 از آدمها بگذر!

دلت را بزرگ تر کن...


ناراحت این نباش،

که چرا جاده ی رفاقت با تو همیشه یکطرفه است...


شاد باش که چیزی کم نگذاشته ای...


و بدهکار خودت،

رفاقتت و خدایت نیستی...


وجدانت که آسوده باشد کفایت میکند..

و آتش بزرگ از جرقه ی کوچک است 

چه بسیار نگاه ھایی که قلب صاحب خود را با تیری بدون کمان و زه زخمی کرده اند و انسان تا ھنگامی که چشمانش در چشمان دخترکان در گردش است

در معرض خطر است

چشمانش از دیدن چیزی شاد است که به قلبش آسیب رسانده

ناخوش آمد گویم به آن شادی که عاقبتش زیان است

آری، این جنایت_چشم است…

و این مجازات سرپیچی از این سخن خداوند متعال است که فرموده: 

«به مومنان بگو نگاه خود را فرو بیندازند و شرمگاه ھای خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکتر است…»

 مقایسه دو قشر از جوانان 


جوانی سر نماز برای گناهش در حضور خدا گریه می کند

جوانی بخاطر اینکه دوست نامحرمش جوابش کرده گریه می کند


جوانی تا صبح قرآن میخواند و به تفکر میپردازد

جوانی نامه نامحرمی را تا صبح نگاه میکند و تفکر میکند


دختری چادرش را محکم میگیرد تا باد شرمگینش نکند

دختری جلوی باد میرود تا دیگران به او بنگرند 


جوانی که کسی به او فحش میدهد ، ولی در جوابش میگوید : من روزه ام

جوانی مادرش را بخاطر دیر آوردن غذا فحش میدهد


جوانی خونش در دفاع از دین بر زمین خون میریزد

جوانی سر قاچاق مواد مخدر تیر میخورد و خون آلود میمیرد


جوانی ریش میگزارد تا سنتی را زنده کند

جوانی ابرو میگیرد تا فتنه اى را زنده کند


جوانی دست مادرش را میبوسد

جوانی دست روی مادرش بلند میکند


جوانی پدر پیرش را بروی شانه هایش میکند و به حج میبرد

جوانی پدرش را بروی شانه هایش میکند و به خانه سالمندان میبرد


و پروردگار  می فرماید :

هرگز اهل جهنم و اهل بهشت

 یکسان نیستند، اهل بهشت رستگارانند.

[سوره حشر 20]


جوانان مسلمان انتخاب دست خود شماست که ازکدامین دسته باشید 


مراقب اوقات تنهایے و پنهانے خود باشید

از آن به نحو احسن استفاده کنید

مثل بعضے ازمسلمانان ایمان ضعیــف نباشید که تا فرصت تنهایے گیر مے آورند  موبایل شان فقط فیلم  و موسیقے و کانالهاے شیطانے مےبینند

کسے که در نهــان از الله متعال بترسد و دست به استغفار و دعا باشد مژده داخل شدن به بهشت داده شده است

آن روز انگشت شهادت ما..

 به چه چیزهایی شهادت می‌دهد...

مواظب کانالها و گروهها و چتهایی که می کنیم باشیم.....

حواست به رفیقات هست؟!

تو رو یاد الله میندازن...

یا شوق گناه...

گاهے لازمه بعضی ها رو پـــــاک کنی

به جای آنکه

سعی کنی 

جواب آدم های 

منفی را بدهی

لذت سکوت را

تجربه کن

با واقعیت های زندگی ات بساز،

 به نیازهایت واقف شو،

و در پی تحقق آن بکوش،

خیلی وقت ها کسی جز خودت تو را عذاب نمی دهد. 

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/5/7 توسط  دخت قشمی

جوان 22ساله یهودی سخنرانی خود را در خطاب به مسلمانان این طور شروع می کند...:   


ایرانیان را با کوروش سرگرم کردیم 


مسجدی از فرقه شیعه را منفجر کردیم و به شما گفتیم کار فرقه سنی بوده و همین کار را با فرقه سنیها کردیم و این طور کشت و کشتار را بین شما راه انداختیم !


به فرقه سنیها فهماندیم که دشمن درجه یک آنها فرقه شیعه هست و این کار با فرقه شیعه هم کردیم و نسلهای مسلمانان را ازبین بردیم !


به چی افتخار می کنید ؟!!!


ماهوارهایمان را راهی خانه هایتان کردیم و شبکه های اختصاصی به تمام زبان مسلمان ایجاد کردیم !


فیلم های غیر اسلامی درست کردیم و آنها را درست وقت عبادت شماها پخش کردیم و این طور اسلام شما را نابود کردیم !


بازارهایتان را از لباسهای نازک و تنگ پر کردیم و هر روز به نازکی و تنگی آن افزودیم !


به چی افتخار می کنید ؟؟!!!


فرهنگ دوستی پسرها رو با دخترها رو بین جوانان شما آوردیم و ایمان جوانان شما سست کردیم !

دانشگاهایتان را با ترفندهاى حرفه اى تعطیل کردیم و امروز می بینم دانشگاهایتان فقط محل دوستی و رفاقت هست !


به چی افتخار می کنید ؟؟؟!


به عربها فهماندیم که دشمن سر سخت آنها فارسها هستند و به فارسها فهماندیم که عربها دشمن درجه یک آنها هستند !


به چی افتخار می کنید ؟؟؟؟!!!


مدام به فارسها از تاریخ درخشان گذشتشان می گوییم و آنها را در مقابل اعراب قرار می دهیم !


در بین شما جکهایی در مورد بزرگان شما درست کردیم و شما هم استقبال کردید !


لعن و نفرین را به هر دو فرقه شیعه و سنی آموختیم و به آنها گفتیم که باید همدیگر را سب و لعن کنید !


به چی افتخار می کنید ؟؟؟؟؟!!!



بین دو کشور مسلمان فتنه انداختیم و به یک طرف اسلحه دادیم تا طرف دیگری را بکشد و همینطور نسلهای شما را ازبین بردیم !



قرآن شما را طبق خواست خودمان تفسیر کردیم و بعضیها رو تکفیر کردیم و گفتیم کشتن اینها حلال است !


مذهب جدیدی درست کردیم و آن را قوی ساختیم و به اسلحه دادیم تا شما را بکشد وشما خواب هستید !


به چی افتخار می کنید ؟؟؟؟؟؟!!!


برنامهای اجتماعی را بین شما رواج دادیم و شما را مشغول کردیم تا مبادا بیدار شوید و به بسوی ما بیایید !


فیلمهایی ساختیم و خیانت را به خانه های شما آوردیم !

و خیلی چیزهای دیگر...


و اما ای یهودیان سر افراز امروز هیچ فشنگی روانه ما نمی شود زیرا مسلمانان در گیر کشتار همدیگر هستند شبها را راحت بخوابید.


زمانی بود که اسلام بر جهان حکومت می کرد،

اما امروز مسلمانان نمی توانند حتی بر خود حکومت کنند !!!


بله آنها در عراق، سوریه، لبنان، یمن، لیبی، تونس، مصر، عربستان، افغانستان، پاکستان، قطر، کویت، امارات، ترکیه و خیلی جاهای دیگر دارند همدیگر را می کشند !!!

بله چون ما به آنها فهماندیم که ما دشمن آنها نیستیم !!!


جوان یهودی دستان خود را بالا برد و با تمام قدرت فریاد زد ...:

ای محمّد...، اسلامی که تو آنرا بر تمام جهان فرستادی امروز چراغ آن نور نمی دهد !!!

ای محمّد دیگر کتاب تو خوانده نمی شود زیرا اگر خوانده می شد پیروان تو همدیگر را نمی کشند !!!


زمانی تو به آنها می گفتی یهودیان دشمن درجه یک تو هستند ولی الان ما قاعده رو تغییر دادیم !!!


می بینی ای محمّد امّت تو غرق در خون است، روزانه هزاران مسلمان کشته می شوند، آنهم به دست مسلمانی دیگر، زیرا به آنها یاد دادیم که آنها برادر نیستند زیرا دیگر کتاب تو خوانده نمی شود !!!


وای بر من و وای بر تویی که این پیام رو پخش نکنی تا همه بدونن که دشمن درجه یک، برادر مسلمان من نیست بلکه یهودی است.




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/4/17 توسط  دخت قشمی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

شمارنده

دریآفت کد بـالآبـر حجاب





تمامی حقوق این وبلاگ برای حرف خواهرانه . دخترونه . مهربانی . دوستی . الله بامن است . حجاب محفوظ است .