آهای پسر همسایه، آی پسر خیابونی ولگرد؛
چرا وقتی با حجاب و با چادر از کنارت رد میشم، متلک میندازی؟!
میگی دُلمه، میگی گونی پیچ و...و...میدونم دلت از چی پُره
از اینکه نمیتونی زیباییامو ببینی
همش حسرت می خوری که بالاخره یه روز بتونی تنمو ببینی
اما حسرت دیدنشو تا زمان مرگت به دلت میزارم
تو اصلا لیاقت نداری جذابیتای منو ببینی
من فقط مال یه نفرم؛ فقط یه نفر
اینم بدون که فقط زمانی چادرمو برمیدارم که دیگه قراره کفن بپوشم
پس همش بشین سر کوچه و با حسرت نگام کن تا سیاهیِ چادرم بزنه
تو ذوقتچه لذتی داره که از جلوی شماها با افتخار رد میشم
و شما دارین دق میکنین تا بفهمین زیر چادر،
روسری بلند و لباسای باحجابم چه خبرههرچی میخوای بگو؛
تا تو بیشتر مسخره میکنی، من بیشتر افتخار میکنم
چون تکم
چون حرصتو در میارم
چون همهی بی حجابا گدای نگاه توئن، اما من برعکس؛
چند نکته قابل تامل در مورد حجاب
هیچ کس با نام «آزادی» دیوار خانهء خود را برنمی دارد
و شبها در حیاطش را باز نمیگذارد.
گوهر عفاف و پاکی، کمارزشتر از پول و جواهرات نیست.
کسی که «کودک عفاف» را جلوی صدها گرگ گرسنه میبرد
و به تماشا میگذارد، روزی هم پشت دیوار ندامت
، اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت.حجاب همچون
یک توری، مانع ورود حشرات نگاههای مسموم است.
کسی که راه نگاههای مزاحم را میبندد خود را بیشتر «مصون»
ساخته است تا «محدود».اگر به دختران میآموختند که خوببودن
ارزشمند است، نه داشتن ظاهر،فکر میکنم آنها میتوانستند
تعریف بهتری از خودِ واقعیشان ارائه کنند.اگر درک میکردند که
بدنشان به همین شکلی که هست، مشکل نداردو آنچه آنها
را منحصر به فرد میکند شخصیت آنهاست،از دختر بودن خود احساس
رضایت بیشتری داشتند خوشگلی دختر ملاک نیست بلکه خوش
عقلی اوست که او را بالا میبرد و باعث برتری او بر دیگران میشود