سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خواب بودم نیمه شب در بسترم

سایه ای افتاد ناگه بر سرم


خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود

سر بلند کردم که عزرائیل بود


رنگ از رخسار گلگونم پرید

آب پیشانی به دامانم چکید


دست و پایم سست، تن خیس از عرق

خِس خسی در سینه، جانم بی رمق


التماسش کردم و گفتم: امان

گفت: امر است از خدای آسمان


زندگانی بر سرت پایان گرفت

از تو باید این دقیقه جان گرفت


گفتمش: مال و منالم مال تو

تا رها یابم من از چنگال تو


گفت: نه، هنگامه ی هجران توست

آنچه داری سهم فرزندان توست


سالها از عمر خود دادی هدر

از گناهان کاش می‌کردی حذر


آن همه فرصت چه کردی تا کنون

حال فرصت از کفَت آمد برون


کن وداع با خانمان و زندگی

رَو به عُقبی با چنین شرمندگی


گفتم أشهد، جان من تسلیم شد

روح من دست ملَک تقدیم شد


سخت جانم را برون آورد مَلَک

ناله‌ام افتاد در گوش فلک


لاشه ای دیدم زمن در بستر است

چشمهایش بسته و گوشش کر است


صبح شد دیدم عیال و خانمان

آمدند بر بسترم گریه کنان


دخترم می زد به صورت: کای پدر

زود بستی از میان بار سفر


آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست

داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟


یک نفر آمد لباسم را درید

آن دگر گفتا که تابوت آورید


غسل میّت دادنم خویشان من

در کفن پیچیده کردند جان من


سوی قبرستان روان کردند مرا

اهل منزل صد فغان کردند مرا


زین پس از آنان سرایم دور بود

بعد از این‌ها منزل من گور بود


بردَنم در قبر نهادند در لحد

قبر شد منزلگه من تا ابد


خاک را بسیار بر من ریختند

خود دعایی کرده و بگریختند


آن زمان من بودم و تنگی گور

ظلمتی گسترده بی یک ذره نور


ناگهان آمد صدای گفتگو

دو مَلَک، مغضوب دیدم روبرو


گفت برخیز ای فلان ابن فلان

لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان


اولین پرسش: بگو ربّ تو کیست؟

دومین پرسش: بگو دین تو چیست؟


سومین پرسش: که بود پیغمبرت؟

کو نماز و روزه، حجّ اکبرت؟


مانده بودم در جواب آن دو من

مهر خاموشی مرا بُد بر دهن


رَبّ...؟؟ نمیشناسم نکردم طاعتش

دین..؟؟ نکردم پیروی یک ساعتش


بی جوابم چون بدیدند آن زمان

برسرم کوبید با گرزی گران


آنچنان گرزی که آتش در گرفت

شعله هایش گور من را بر گرفت


وامصیبت، این چه حال است ای خدا

ناگهان آمد به گوشم این ندا:


بنده ی من: حُبّ دنیا داشتی

عمر جاویدان به خود پنداشتی


حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا

پیروی از نفس و شهوت بود تورا


بر نماز خویش کاهل می‌شدی

روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی


دست یاری با شیاطین داشتی

بی خیالی از برِ دین داشتی


غافل از یاد خدا بودی،کنون

از عذاب سخت کی آیی برون


در غل و زنجیر کردند پای من

پس نشان دادند به من مأوای من


یک در از دوزخ برایم باز شد

ناله و درد و فغان آغاز شد


ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان

شعله ای برخاست بند آمد زبان


آه، دیدم ناله ام بی حاصل است

دیدم آنجا منزل این جاهل است


آرزو کردم که: ای کاش این زمان

بر بگردم ساعتی را در جهان


 تا تن از دوزخ دمی راحت کنم

بی نهایت سجده و طاعت کنم


آرزویم بود این، اما چه سود

راه برگشتی برای من

براے مال دنیا با خداوند لج نکن

چه بسا چیزے راکه خواهان آنی برایت خوب نباشد وسبب آزار ویا گمراهیت دردنیا واخرت گردد

همیشه ازالله بخواه آنچه که سبب خاتمه بخیرے تو دردنیا وآخرتت میگردد را نصیبت کند

قال الله تعالے

وَعَسى أَن تَکرَهوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکُم

 لیکن چه بسا چیزے را دوست نمےدارید و آن چیز براےشما نیک باشد

 

پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت

پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟


گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است

پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟


گفت از پنج سبب:


اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند


دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند


سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند


چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید


پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید .

صلوات بر سرور دو جهان حضرت محمد مصطفی ص را فراموش نکنید

 






موضوعات مرتبط:
برچسب ها : خوابمرگ
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 98/5/13 توسط  دخت قشمی

برخی از پدرا ومادرای امروزی*


*آموزش :*


 *موسیقی* از 5 سالگی

 *زبان انگلیسی* از 6 سالگی

 *نقاشی* 4 سالگی

 *رانندگی* 13 سالگی

 *خلبانی پهباد* 7 سالگی

 *ریاضی* 6 سالگی

 *نکته:* آموزش همه چیز قبل از موعد لازمه

*حالا* همین پدر و مادر ها

 *حجاب:* هنوز بچه است زوده

 *روزه:* هوا گرمه اذیت میشه 

 *نماز:* حالا چند سال دیرتر چیزی نمیشه 

 *حیا و عفت:* هنوز بچه است چیزی نیست که!

 *کلا پای دین که وسط میاد یعنی همون چیزی که انسان رو تبدیل به یک آدم قوی و قدرتمند و با اراده و خوشبخت می کنه *هنوز بچه است*

 *پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)به برخی از کودکان نگاه کردند وفرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان!* 

_سؤال شد یا رسول الله:_

 *آیا از پدران مشرکِ آنان؟*

 *_فرمودند: خــــیـر !!!،_*

*_از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند._

*شماهم به رفتارتون لحظه ای بیندیشید!!!

بوسیدن کودک چه فایده ای دارد؟


فرزندانتان را زیاد ببوسید؛ پیامبر اکرم فرمودند: "هر کس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزوجل براى او حسنه مى نویسد"


بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد!


بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند!


بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود!


بوسیدن فرزند باعث میشود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند!


بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش میدهد!


بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم میکند!


هنگام بوسیدن فرزند میتوان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد (در این موقعیت همکاری کودک بالاست).

 

نکته آخر: بچه هایتان را خیلی ببوسید مخصوص‍‍اً دست های آنها و حتی پاهایشان را. دست هایشان را روی گونه تان بگذارید. چون دست مغز دوم و یک عضو کلیدی و بسیار مهم است.

نوجوانان در فضای مجازی

کیانوش عبداله پور

*اگر به پدر یا مادری بگویند برو و فرزندت را درون چاله ای بینداز بدون شک همه آنها از این کار سر باز میزنند.*

*و با خود میگویند مگر میشود والدینی فرزند جگرگوشه شان را درون چاله بیندازند!!*


امروزه با پیشرفت تکنولوژی و وارد شدن موبایل به زندگی اکثریت مردم، بیشتر والدین جهت جذب رضایت فرزند اقدام به خرید گوشی همراه هوشمند برای فرزند خود مینمایند.

تا اینجا همه چیز خوب پیش میرود.

اما چالش اصلی از آنجا شروع میشود که هیچگونه نظارتی بر کارایی و کارهایی که فرزندشان بوسیله تلفن همراه خود انجام میدهد ندارند.


امروزه متاسفانه نوجوانان 13الی 15 ساله ندای عاشقی سر میدهند و جای تیغ و چاقو بر بازو و ساعدهایشان به شکل فجیعی بارز و نمایان است.


و اگر دلیلش را بپرسی با واژه هایی که هنوز اسمش را درست تلفظ نمیکنند پاسخت را میدهند: "شکست عشقی"


نوجوانی که هنوز درک درستی از جنس مخالف پیدا نکرده در هیاهوی سرچ و سردرگمی در جهنم مجازی خود را عاشق میداند و با یک نگاه دل میدهد.

و خود را غرق در عشقی میبیند که اصلا وجود خارجی ندارد و مناسب سن این گروه نیز نمیباشد.


خود را شاخ مجازی میپندارند و انواع و اقسام الفاظ رکیک و شرم آور را بگونه ای کاملا عادی نثار یکدیگر میکنند.


و والدینی که حاضرند خار به چشمشان برود اما فرزندشان سرما نخورد خودشان با دست خود، فرزند دلبندشان را درون چاهی تیره و ظلمتی وحشتناک رها میکنند تا روح و روانش با خاک یکسان شود.


پسر و دختر فرقی ندارد.

هردو گروه در این اتش هولناک جان میدهند و والدین با لبخند از دور تماشایشان میکنند.


کجای راه را اشتباه رفته ایم که نوجوان و کودکان ما اینگونه شرم و حیا را کنار گذاشته و با خیال راحت و بدون هیچ واهمه ای خطوط قرمز را میشکنند.


نوجوانی که باید سطح دغدغه اش تحصیل و کسب دانش و علم و هنر باشد تا بتواند گوشه ای از مسائل جامعه را به دوش بکشد خود را درگیر سرچ و هوس بازی کثیف مجازی کرده و تمام هوش و حواس و افکارش را فدای کاری بیهوده میکند.


نمیدانم کجای راه را اشتباه رفته ایم!؟


اما خوب میدانم این بی توجهی زمانی دامن جامعه را خواهد گرفت.


زمانیکه این نسل بخواهند پدر و مادر بشوند.


نسلی که سرانجامش را نمیدانم...


آنچه واضح و مبرهن می باشد این است که همیشه بدترین ضربه ها را بهترین دوست ها وارد میکنند.


و چه دوستی نزدیک تر از پدر و مادر !!


 

کیانوش_عبداله_پور

دختری پیش بزرگی میره و میگه : جامعه پراز مگس شده ؛ جرات نمیکنم از خونه برم بیرون !

این پسرا عین مگس میان دنبالم !!!

بزرگوار اندکی فکر کرد و در جواب دختر گفت : اگه زباله نباشی مگساهم دنبالت نمیان !!! 

دختر بی حجاب عین شکلات بدون بسته میمونه که مگسا دورش جمع میشن !!!

ولی دختر با حجاب عین شکلات میمونه که داخل بستش هست مگسی هم دورش جمع نمیشه !

 

 حجاب زینت زن است

*_ارسطو_*



بخیل اگرچه ثروتمند باشد ذلیل است .....!!


سخی اگــرچه مفلــس باشد مردم او را تعظیم می کنند 


این هـــم نوع سخاوت وکرم است که بر مردم ظلم نکند


وبه جســتجوی و آشـکار کردن عیوب مردم نباشد .




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 98/5/13 توسط  دخت قشمی

قانونهای ذهنی می‌گویند

خوشبختی یعنی 

"رضایت"

مهم نیست چه داشته 

باشی یا چقدر،

مهم این است که از 

همانی که داری راضی باشى و لذت ببری ولی دست از تلاش برای اهداف بهتر بر نداری.

آن‌ وقت ”خوشبخت

: بپرهیزیم از اینکه ،

درباره ی مردم 

تنها بر مبنای لحظه ای از زندگی شان

داوری کنیم ....

خیلی آسونه که آدم 

کسی رو ناراحت کنه و بگه ببخشید 

اما این خیلی سخته که آدم ناراحت بشه 

و بگه اشکالی نداره..

نبینم دلت گرفته باشه!

بدون که همیشه خدا 

نزدیکتر از نزدیکی ها منتظره تا 

ندایش بزنی

اگر آسمان هم به زمین بیاد، 

تو باز هم خدا رو داری

ناراحت مباش...

چه بسا تو خواهان ستاره باشی و خداوند ماه را برای تو بخواهد

 لا اله الا الله 

با این جمله قلب ها زنده می‌شود و نفْس ها اطمینان می‌یابد!

 کفشى که به پاى یکى اندازه است

 پاى دیگرى را مى‌زند

دستورالعملى براى زندگى وجود ندارد

که مناسب همه کس باشد!

با نسخه خاص خودت جلو برو!

 آخرین باری که از ترس خداوند ، اشک ریختی کی بود ؟ 

 آخرین باری که با جدیت سر به سجده فرود آوردی کی بود ؟ 

 عده ای از مردم شصت سال است که سجده می کنند ، ولی حتی یک سجده ی درست و حسابی به جا نیاورده اند ، دل هایشان عاری از هر گونه خشوع است و به خدا وصل نیست ، سرش را بر زمین می گذارد ، سپس بلند می کند ، ولی قلب کجاست ؟ یک بار هم به خاطر خدا سجده نکرده است .

 آخرین باری که جلال و عظمت خداوند تبارک و تعالی را احساس کردی ، کی بود ؟ 

 آخرین باری که چشمت اشک ریخت کی بود ؟ کی ؟ کی ؟ 

گناهان بسیار، میان ما و لذت عبادت فاصله ایجاد کرده است، مانند بیماری که عسل برای وی تلخ است، در حالی که عیب در عسل نیست؛ بلکه عیب در تلخی مزاج اوست!

در این زمانہ


اگربه خاطر"حـرف مــردم" تغییرکنی 

این جماعت هر روز تو را یک جور دیگر مےخواهند

ولــی

رضایت الله جل جلاله را به هیچ حرفےترجیح نده

من در تعجبم از اون کسانے کہ مسلمون هستند

نماز میخونند

روزه رمضان را میگیرند

بہ پدر و مادر خود احترام میگزارند

با قوم و خویش رابطہ دوستانہ دارند

خلاصہ هرکار نیکے کہ بگے مے #کنند

اما. .... 

گوشے موبایلشون پر از آهنگ هست

بله گوشیشون پر از آهنگ هاے زنان و مردان 

هستند کہ نماز نمیخوانند

روزه رمضان را نمیگیرند و یا شایدم اصلاً مسلمان نیستند

اے برادر و خواهرم 

#چرا ؟ ؟ ؟ ؟

ما کہ مسلمان هستیم و قراره یہ روز بریم زیر خاک خاک این آهنگ ها را چرا گوش بکنیم ؟ ؟ ؟

مگہ بهشت رو نمیخواے ؟ ؟ ؟ 

بهشتے کہ خداوند چندین جا در قرآن بہ اون

اشاره کرده و براے ما مسلمونا آماده کرده !!!

چرا اخہ ؟ ؟ ؟ ؟

بیا و از امروز همہ آهنگ هایے کہ داخل گوشیت دارے یہ فرمت بزن و خیال خودت رو راحت بکن !!!!

بیا و اللہ رو از خودت راضے بگردان ..

: شخصی به قصد تحقیر کردن مورچه ای، آن را با انگشت فشار داد

مورچه خندید و گفت: ای انسان مغرور نباش! که تو در قبرت برای من وعده غذایی بیش نیستی

 *پرودرگارا*

*به آنچه که دادی شکر*

*به آنچه که ندادی تفکر*

*به آنچه که گرفتی تذکر*


 *که :*

*دادهات نعمت*

*ندادهات حکمت*

*و گرفتهات عبرت است*


*اسلام غریبه... ولی حقه*


*حــــق النـــاس؛*


*دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده،*


*"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن هست، و آن دو آیه اینها هستند:*

*ویل للمطففین*

*وای بر کم فروشان..*

*ویل لکل همزه لمزه*

*وای بر عیبجویان طعنه زننده.*

*اولی در مورد مال مردم* 

*دوم در مورد آبروی مردم...*

*مراقب هر دو باشیم*

پروردگارا, خطا از من است , میدانم*


*از من که سالهاست گفته ام*

*" ایاک نعبد"*


*اما به دیگران دلسپرده ام*


*از من که سالهاست گفته ام*

*" ایاک نستعین "*

*اما به دیگران تکیه کرده ام .*

*اما تو رهایم نکن.*




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/5/7 توسط  دخت قشمی

پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- فرمود: 

هرگز چیزی از (کارهای) خوب و نیک را کوچک نشمار،

 اگر که برادر (مسلمانت) را با لبخند ملاقات کنی

خـــدایـــا

در هجومِ سختیها 

و ناملایمتـیـها 

تنــــها تو را 

تکـــیه گـــاهِ 

خودم میبینمُ 

خودت پناهم بده


گناهان بسیار، میان ما و لذت عبادت فاصله ایجاد کرده است، مانند بیماری که عسل برای وی تلخ است، در حالی که عیب در عسل نیست؛ بلکه عیب در تلخی مزاج اوست!

 پروردگارا

آزادم کن از حلقه تنگ روزگار

وکم کن از من هر غم و اندوه و فشارى را

و کفایت کن مرا از هر چه طاقتش را ندارم

و یاریم کن بر آنچه طاقتش را دارم...

آمین

 شجاعت در قدرت بدن نیست 


 چه بسا فردی وجود داشته باشد که بدنی قوی داشته باشد

اما قلبی ضعیف داشته باشد.ایمان وی قوی نباشد،

پس شجاعت در قوت قلب و ثبات قلب بر آن است

 تقوا چیست؟ 

شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن

عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ 

شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم

عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است

از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!

خــــــدا را در کنار دلت احساس کن

به او توکل کن و قدمهایت رامحکم بردار.

چرا که وقتی " ایمان" شکست بخورد " ترس " جایگزین خواهد شد.

دلتون سرشار از ایمـــان به خــــدا

چه زیباست 

زندگی کردن با امید

نه امید به خود؛

که غرور است

نه امید به دیگران؛ 

که تباهی است

بلکه امید به خدا

که خوشبختی است

ندای قبـــــــر*


 اگرازمن خبرداری،

چه اسباب سفرداری

منم تاریک ویرانه،

،که جایت است دراین خانه

نباشد بالشی برسر،

بزارند سنگ زیرسر 

نکیرت گوید ومنکر

خدایت کیست وپیغمبر

بدن زیرزمین مرده،،

ومال را وارثان خورده

رهایی میکنی دنیا

به گورت میروی تنها??        

 برای این چنین روزی 

،،پشیمانی خوری سوزی

گرخواهی نجات یابی،

،رضای اوبکن کاری

خدایاخودت رحم کن*


از آدمها بگذر!

دلت را بزرگ تر کن...

ناراحت این نباش،

که چرا جاده ی رفاقت با تو همیشه یکطرفه است...

شاد باش که چیزی کم نگذاشته ای...

و بدهکار خودت،

رفاقتت و خدایت نیستی...

وجدانت که آسوده باشد کفایت میکند..

 داستان کوتاه پند آموز

شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت:“گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت…”*

همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:

“قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا 

حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟

”گفت: “کدام سه صافی؟”

اول از میان صافی واقعیت.

  *آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟*

*گفت: “نه… من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.”*

سری تکان داد و گفت:“پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. 

 یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالی‌ام می‌شود.”

گفت: “دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.”

 بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است. 

 *آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟* 

نه، به هیچ وجه!

همسایه گفت: 

 *“پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌ کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.”*?

«بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.

باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم»

 *بر اساس شنیدهاتون مردم رو قضاوت نکنی

الهے ...!

در پیشگاه تو ایستاده ام،با کوله بارےازگناه که بردوشم سنگینے میکند

اما بازهم دست هایم را تنها وتنها به سوے تو بلند کرده ام،

آگاهم که در بندگے ات کوتاهے نموده و در فرمانبرے ات سستے کرده ام

مرا مشمول رحمتت بگردان...

اے مهربان ترین مهربانان وازگناهان واشتباهاتم درگذر وقلم عفو برانها بکش

اللهم_امین


هرگاه نتوانستی اشتباهی را ببخشی


آن از کوچکی قلب توست،


نه بزرگی اشتباه !

یک آدم شادکسی نیست

که هیچ‌گونه نگرانی نداشته باشه

یک آدم شاد،کسی است 

♥که نگرانی دارد، 

ولی نمی‌گذارد...

نگرانی‌ها او را شکست دهند

 تلنگر

گله نکن...

ناشکری نکن ...

خدا حکمت همه کارها 

را میدونه

فقط مرتب بهش بگو :

 ای که مرا خوانده‌ای،

 راه نشانم بده

*اگر روزے* 


 *به کسی محبت کردید* 


 *باور داشته باشید* 


 *هرگز نخواهد توانست از یاد ببرد* 


 *ماندگارترین اثر هنری انسان!!* 


*محبت است*

گر درد دهد به ما و گر راحت دوست

از دوست هر آنچیز که آید نیکوست

ما را نبود نظر به خوبی و بدی

مقصود رضای او خشنودی اوست

 از آدمها بگذر!

دلت را بزرگ تر کن...


ناراحت این نباش،

که چرا جاده ی رفاقت با تو همیشه یکطرفه است...


شاد باش که چیزی کم نگذاشته ای...


و بدهکار خودت،

رفاقتت و خدایت نیستی...


وجدانت که آسوده باشد کفایت میکند..

و آتش بزرگ از جرقه ی کوچک است 

چه بسیار نگاه ھایی که قلب صاحب خود را با تیری بدون کمان و زه زخمی کرده اند و انسان تا ھنگامی که چشمانش در چشمان دخترکان در گردش است

در معرض خطر است

چشمانش از دیدن چیزی شاد است که به قلبش آسیب رسانده

ناخوش آمد گویم به آن شادی که عاقبتش زیان است

آری، این جنایت_چشم است…

و این مجازات سرپیچی از این سخن خداوند متعال است که فرموده: 

«به مومنان بگو نگاه خود را فرو بیندازند و شرمگاه ھای خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکتر است…»

 مقایسه دو قشر از جوانان 


جوانی سر نماز برای گناهش در حضور خدا گریه می کند

جوانی بخاطر اینکه دوست نامحرمش جوابش کرده گریه می کند


جوانی تا صبح قرآن میخواند و به تفکر میپردازد

جوانی نامه نامحرمی را تا صبح نگاه میکند و تفکر میکند


دختری چادرش را محکم میگیرد تا باد شرمگینش نکند

دختری جلوی باد میرود تا دیگران به او بنگرند 


جوانی که کسی به او فحش میدهد ، ولی در جوابش میگوید : من روزه ام

جوانی مادرش را بخاطر دیر آوردن غذا فحش میدهد


جوانی خونش در دفاع از دین بر زمین خون میریزد

جوانی سر قاچاق مواد مخدر تیر میخورد و خون آلود میمیرد


جوانی ریش میگزارد تا سنتی را زنده کند

جوانی ابرو میگیرد تا فتنه اى را زنده کند


جوانی دست مادرش را میبوسد

جوانی دست روی مادرش بلند میکند


جوانی پدر پیرش را بروی شانه هایش میکند و به حج میبرد

جوانی پدرش را بروی شانه هایش میکند و به خانه سالمندان میبرد


و پروردگار  می فرماید :

هرگز اهل جهنم و اهل بهشت

 یکسان نیستند، اهل بهشت رستگارانند.

[سوره حشر 20]


جوانان مسلمان انتخاب دست خود شماست که ازکدامین دسته باشید 


مراقب اوقات تنهایے و پنهانے خود باشید

از آن به نحو احسن استفاده کنید

مثل بعضے ازمسلمانان ایمان ضعیــف نباشید که تا فرصت تنهایے گیر مے آورند  موبایل شان فقط فیلم  و موسیقے و کانالهاے شیطانے مےبینند

کسے که در نهــان از الله متعال بترسد و دست به استغفار و دعا باشد مژده داخل شدن به بهشت داده شده است

آن روز انگشت شهادت ما..

 به چه چیزهایی شهادت می‌دهد...

مواظب کانالها و گروهها و چتهایی که می کنیم باشیم.....

حواست به رفیقات هست؟!

تو رو یاد الله میندازن...

یا شوق گناه...

گاهے لازمه بعضی ها رو پـــــاک کنی

به جای آنکه

سعی کنی 

جواب آدم های 

منفی را بدهی

لذت سکوت را

تجربه کن

با واقعیت های زندگی ات بساز،

 به نیازهایت واقف شو،

و در پی تحقق آن بکوش،

خیلی وقت ها کسی جز خودت تو را عذاب نمی دهد. 

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/5/7 توسط  دخت قشمی

تدبر

ای وای کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم...

(فرقان 28)

  ‏اری همدیگر را نفرین خواهند کرد... به همان دوستی که در دنیا هم‌نشین یکدیگر بودند خواهد گفت: خداوند تو را لعنت کند! تو مرا به دام عشق

و عاشقی و فحشا کشاندی... 

او نیز بر سرش داد می‌زند که: بلکه خداوند تو را لعنت کند! تو بودی که نوار و سی دی ترانه‌ها را به من دادی!

و دوستش در پاسخ می‌گوید: خدا تو را لعنت کند! تو بودی که رابطه با پسران و بی‌جحابی را برایم زیبا جلوه دادی! 

عجیب است... آن خنده‌ها و حرف‌های در گوشی کجا رفت؟ یادتان است چقدر با همدیگر در بازارها می‌گشتید و دوستان را به خنده می‌اوردید؟ 

اما امروز به همدیگر کفر می‌ورزید و یکدیگر را نفرین می‌کنید... 

اری... 

زیرا هرگز برای نصیحت یا کار خیری یکجا نشده بودند... 

و روز قیامت دوباره یکجا خواهند شد... اما کجا؟ 

در آتش... 

آتشی که شعله‌اش نمی‌خوابد و هیزمش سرد نمی‌شود... 

و گرمایش فرو نمی‌افتد مگر آنکه الله بخواهد...

 




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 98/5/3 توسط  دخت قشمی

همیشه به این فکر هستیم که مردم چه خواهند گفت؟

 اما 

هیچکس در این فکر نیست که الله چه خواهد گفت؟




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 98/5/2 توسط  دخت قشمی

خوشبختی به قناعت است.

 کسی که قلبش به آخرت مشغول باشد، الله متعال او را با همان کم خوشبخت می‌کند، 

و آنکه دلش مشغول دنیا باشد هرچه دستانش غنی‌تر شود قلبش فقیرتر می‌شود.ـ






موضوعات مرتبط:
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 98/5/2 توسط  دخت قشمی

 "زندگی بر اساسِ حرفِ مردم"


مشکلِ ما از آنجایی شروع شد که:


در انجام هر کاری...

 به جای اینکه بگوییم خدا چه میگوید؟

گفتیم مردم چه میگویند؟

درانتخاب لباس

انتخاب ماشین

انتخاب خانه

مهمانی‌های عادی

مراسم عزا

مراسم عروسی

انتخاب همسر

و...

نصف عمرمان، درصددِ برآوردنِ رضایت مردم گذشت!!


اما چه فایده...


هر کاری کردیم، پشت سرمان حرف زدند!!


هر شکلی شدیم، پشت سرمان حرف زدند!!


جالب اینجاست، که بعضی‌ها آنقدری که از مردم و حرف مردم می‌ترسند، از خدا نمی‌ترسند:


[فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً] (نساء/77)

بعضی‌ها هستند که از مردم می‌ترسند، همانطور که از خدا می‌ترسند، بلکه بیشتر!


بعد خداوند می‌فرماید:


[فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ] (مائده/44)

از مردم نترسید، از من بترسید!


دوباره خدا می‌فرماید:


[فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِی] (بقره/149)

از آنها نترسید، از من بترسید.


ولی باز کو گوش شنوا...!!


و بعد می‌فرماید:


[تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ] (احزاب/37)

از مردم و حرفشان می‌ترسیدى، در حالیکه خداوند سزاوارتر است که از مخالفتِ امرِ او بترسى.


وای بر ما...

مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودیم،

آن دنیا یک لحظه‌ هم نگران ما نیستند..


پس بگذار مردم هر چه میخواهند بگویند؛


خدا باید تو را قضاوت کند،

و خدا هم، پرونده‌ای را که مردم می‌نویسند، نمی‌خواند.


پس نگران حرف مردم نباش، و رضایت خدا را به دست بیاور.






موضوعات مرتبط:
برچسب ها : زندگی براساس حرف کی؟حرف مردمحرف خدا
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/4/31 توسط  دخت قشمی

ثروتمنــــــــد نیستید

تا زمانی که چیــــــــــزی را

داشته باشیــــــــــد که

کسی با پــــــول قادر به خریدنش نباشـــــــد

مانند ایمان وتقوا



چهارعضوبدن راباچهار عملتان بشویید:


1- آلودگی زبانتان رابا ذکر خداوند


2 -خطاهای چشمتان راباگریه برای خداوند


3- معاصی قلبتان رابا ترس ازخداوند


4 -وگناهان نفستان رابه وسیله توبه وعذرخواهی ازخداوند

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله میفرماید : 


بیشتر چیزهایی که باعث فاسد شدن اهل زمین هستند عبارتند از:


1-عالمان کم علم در دین 


2-پزشک کم علم و تجربه در کار 


3-کسی که دستور زبان را نمیداند و زبان جایی را به خوبی نمیفهمد و نمیداند ولی در آن دخالت میکند.


اولی دین و ایمان مردم را خراب کرده و همه را دچار فساد عقیدتی و ایمان میکند.


دومی سلامتی جامعه را به خطر انداخته و سلامتی جسم و اندام را از بین میبرد. 


و سومی زبان و فرهنگ و تمدن یک ملت را از بین میبرد و به خطر میاندازد.


[مجموع الفتاوی 5/119]

 

بالاتر از سرعت نور،


سرعت رنگ عوض کردن ما آدماست 


اللهُمّ طهّر قلُوبنا من النّفاق 


و طهّر أعمالنا من الرّیا


پروردگار! دلهایمان را از نفاق 


و اعمالمان را از ریا پاک بگردان



اللــــــهم آمیــــــــن

 خدا عوض نمیشه...

خدا همیشه همونیه که بوده!


همونیه که وقتی از همه جا موندی

رفتی پیشش و کمکت کرد...


آره...

خدا همون خداس

فقط این ماییم که بودنش رو یادمون میره و گناه میکنیم بعدم ازش دور میشیم

و بی بهره!


خدا عوض نمیشه...

این ماییم که گاهی وقتا عوضی میشیم

ای بشر هر جا که هستی، چون گل بی خار باش 

با ضعیفان همره و با مستمندان یار باش 


این جهان خواهی نخواهی بر همه خواهد گذشت 

فکر آن وادی بکن، خوش خُلق و خوش گفتار باش 


جز خدا تا می توانی حاجتت از کس مخواه 

با تلاش و سعی خود با خلق چون گلزار باش 


هست شیطان در کمین و می دهد انسان فریب 

کن رها شیطان و همچون مؤمنی بیدار باش

تلنگر 


 شدت گرمای دنیا را با سرمای کولرها از خود دور می‌ کنیم ... 


اما گرمای آخرت شدیدتر است ، پس آن را با طاعات و عباداتِ بسیار از خود دور کنیم.

آیا نمازمان با خشوع هست ?


گاهی کسی را می‌بینم که در حین نماز هم چشم هایش را به گناه می‌چرخاند و دلش مشغول دنیاست....


دل که حضور نداشته باشد هرچه می‌خواهی هم نماز بخوان، نمازت که نماز نیست

منت خم و راست شدنت را بر سر که می‌گذاری

الله

الله که به نماز تو محتاج نیست

نماز می‌خوانی تا خودت را تبرئه کنی یا تصفیه یا از سر دستور و اجبار

پس بنشین و خوب بیندیش...

هر وقت فهمیدی برای چه نماز می‌خوانی نمازت نماز می‌شود

خم و راست شدنت برای خودت 

دلت باید رکوع کند 

چشم هایت باید سجده کنند


هرگاه نمازت پلشتی ها و سیاهی ها را از دلت زدود

 امیدوار شو که نماز خوانده ای...


نمازت باید تو را به خدایت وصل کند!!

برخیز و این بار برای یکبار هم که شده به حب خودش و بخاطر خداییش زانو بزن و سر بزمین بنه!


آنگاه می‌فهمی چه لذتی دارد سربرخاک دوست گذاشتن و به درگاهش نیاز کردن...


خداوندا لذت چنین راز و نیازی را به همه‌ بچشان 

آمین یا رب العالمین

 خواندن نماز بدون خشوع و وصل به الله تاکی

 خواندن نماز باحضور دل از کی

هروقت خواستی «پارچه‌ای» بخری؛ 

آنرا در دست «مچاله کن» و بعد رهایش کن،

اگر «چروک» برنداشت، «جنس خوبی» دارد. 


آدم‌ها، نیز همینطورند...!

آدم‌هایی که بر اثر فشارها 

و مشکلات، اخلاق، و رفتارشان

عوض می‌شود، 

و «چروک» برمیدارند...!


اینها جنس خوبی ندارند، 

و برای رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به ایشان،

به هیچوجه «گزینه مناسبی» نخواهند بود.


 مراقب انتخاب آدم های اطرافمان باشیم... 


هر کسی لیاقت هر چیزی را ندارد




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 98/4/31 توسط  دخت قشمی

 نامه یک پیرمرد بلوچ به پسرش که در زندان سراوان بود


 نوشت ... (پسرم(محمد) ؛ امسال نمیتونم زمینم رو شخم بزنم !


 چون تو نیستی و من هم توانش رو ندارم !!) پسر ؛ در جواب نامه پدرش نوشت :( پدر ؛ حتی فکر شخم زدن زمین را هم نکن ! 


 چون من پولهایی که دزدیم را آنجا دفن کردم ! پلیس ها ؛ که


 نامه پسر رو خوندند ؛ تمام زمین را کندند؛ اما چیزی پیدا


 نکردند ... پسر ؛ نامه دیگری برای پدرش نوشت و گفت : پدر ؛ این تنها کاری بود که


 توانستم برایت انجام دهم ... زمینت آماده است!




نوشته شده در تاریخ شنبه 98/4/29 توسط  دخت قشمی
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

شمارنده

دریآفت کد بـالآبـر حجاب





تمامی حقوق این وبلاگ برای حرف خواهرانه . دخترونه . مهربانی . دوستی . الله بامن است . حجاب محفوظ است .